گنجشک و خدا

گنجشک و خدا

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت...

فرشتگان هر بار سراغش را از خدا می گرفتند. 
و خدا هر بار به فرشتگان می گفت: می آید؛ من تنها کسی هستم که غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه قلبی‌ام که دردهایش را در خود نگه ی‌دارد. 
و سرانجام گنجشک روی شاخه‌ای از درخت دنیا نشست. 
فرشتگان چشم به لبهایش دوختند، 
گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود: 
با من بگو از آنچه سنگینی سینه‌ی توست. 
گنجشک گفت: لانه ی کوچکی داشتم. آرامگاه خستگی‌هایم بود و سرپناه بی کسی‌ام. 
تو همان را هم از من گرفتی. این توفان بی‌موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه‌ی محقرم؟ کجای دنیا را گرفته بود؟ ... 
و سنگینی بغض راه بر کلامش بست. 
سکوتی بر عرش طنین انداز شد. 
فرشتگان همه سر به زیر انداختند. 
خدا گفت: ماری در راه لانه‌ات بود، خواب بودی. باد را گفتم تا خانه‌ات را وارونه کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی! 
گنجشک خیره در خدایی خود ماند. 
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه‌ی محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی پرداختی... 
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. 
ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت. های های گریه‌هایش ملکوت خدا را پر کرد...

هدف قیام امام حسین(ع)

شهادت حضرت زینب کبری(س)

شهادت غریبانه و مظلومانه ام المصائب حضرت زینب

 کبری(س) را به ساحت مقدس امام زمان(عج) و

 شیعیان آن حضرت تسلیت عرض می نمایم

فضائل اخلاقی پرهیزکاران

فضائل اخلاقی پرهیزکاران

« قلوبُهُم محزونه » مقصود از اندوهگینی دل های پرهیزکاران این نیست که به خاطر از دست دادن چیزی یا روی آوردن پیشامد ناگواری محزون و غمگین می گردند زیرا قرآن مجید در بسیاری از آیات این نوع حزن واندوه را از اولیا الهی منتفی می شمارد ومی فرماید :

« ألا اِنّ أولیاءَ اللهِ لا خوف علیهم یحزنون » ( سوره یونس ، آیه 62 ) یعنی : دوستان خدا هیچ ترس و غمی ندارند وعلت حزن آنان در ناراضی بودن عبادتشان ودلگیر بودن به خاطر هدایت نیافتن بسیاری از مردم و امثال آن سر چشمه می گیرد . « وشرورهُم مأمونه » مردم از شرّ وآزار آنان در امان هستند « واجسادُهُم نحیفه » مقصود از این عبارت این است که پارسایان از پرخوری وپرخوابی و تن پروری اجتناب می کنند « و حا جاتهم حفیفه » یعنی هزینه های زندگی آنان اندک است « و انفسهُم عفیفه » یعنی اولیا الهی دارای عفت هستند وتمایلات نفسانی خود را تحت سیطره خود دارند . و از ویژگی دیگر پرهیزکاران می توان به آینده نگر بودن آنها در این خطبه پی برد که مثال آن داستان حضرت موسی (ع) است ( شرح خطبه متقین ، 50-53 )

شعر در مورد امام رضا(ع)

 یا امام رضا(ع)

ای که چون من هزارها داری

آسمانی پُر از دعا داری

دستهایم دخیلتان هستند

بسکه دستِ گره گشا داری    

شعر آب را گل نکنید

آب را گل نکنید… 

شاید از دور حسین 

مشک طفللان بر دوش 

زخم و خون بر اندام 

می رسد تا که از این آب روان 

پر کند مشک تهی 

ببرد جرعه آبی برساند به حرم