گل نرگس

گل نرگس

تا جمعه ی موعودت من پیر شوم شاید / از برکه ی این دنیا تبخیر شوم شاید ________________________________________________________ وبلاگ عمومی - مهدویتی
گل نرگس

گل نرگس

تا جمعه ی موعودت من پیر شوم شاید / از برکه ی این دنیا تبخیر شوم شاید ________________________________________________________ وبلاگ عمومی - مهدویتی

جملات پ ن پ (سری1)

 پیرزنه ، زنگ زده خونه ... میگه مامان تشریف دارن؟
میگم کاریشون داشتین؟
میگه پـَـ نـَـ پـَـ به این بهونه میخواستم با خودت بیشتر آشنا شم... امروز کی وقتت آزاده ؟

****************************

دوستم میپرسه تو هم مثل من به طبیعت
و دریا و گل و چیزای رمانتیک علاقه داری؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ من فقط به زباله دونی و آشغال
و توالت عمومی و چیزای چندش آور علاقه دارم! 

****************************   ادامه مطلب ...

داستان جالب

 

شنوایی:::::::


مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است.


به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد.ولی نمیدانست این موضوع را چگونه با او در

 

 میان بگذارد.به این خاطر نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت.


دکتر گفت:برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان شنوایی همسرت چقدر است ، آزمایش

 

 ساده ای وجود دارد.این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو./....

 

ابتدا در فاصله ی 4 متری او بایست  و با صدای معمولی ، مطلبی را به او بگو.اگر نشنید، همین

 

 کار را در فاصله ی 3 متری تکرار کن.بعد در 2 متری و به همین ترتیب تا هنگامی که جواب


بدهد.آن شب همسر ان مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه ی شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته

 

بود. مرد به خودش گفت:الان فاصله ی ما حدود 4 متر است.بگذار امتحان کنم.


سپس با صدای معمولی از همسرش پرسید:


عزیزم شام چی داریم؟؟؟؟؟؟


جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به جلوتر به سمت اشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره

 

پرسید و بازهم جوابی نشنید.بازهم به جلوتر رفت و به درب اشپزخانه رسید.سوالش را تکرار

 

کرد و بازهم جوابی نشنید.این بار جلوتر رفت و درست پشت سر همسرش گفت:

 

عزیزم شام چی داریم؟؟؟

 

و هسرش گفت:

 

مگه کری ؟؟؟!! برای چهارمین بار میگم :

 

خوراک مرغ.